شخصیت تابناک دهمین امام و دوره زندگانی آن امام همام از ویژگی های خاص برخوردار است. دشمنی بی حد و اندازه ی خلفای عباسی با اهل بیت پیامبر علیهم السلام و حصر و حبس امامان شیعه از مهمترین این ویژگی ها بود.
به بهانه ایام شهادت حضرت علی النقی، امام هادی علیه السلام گفتگویی با حجة الاسلام والمسلمین سیدرضا هاشمی گلپایگانی محقق و پژوهشگر در تاریخ اسلام انجام دادیم تا از ابعاد تاریخی دوره امام دهم آگاه شویم.
تبیان: لطفا بفرمایید آنچه عصر امام دهم، حضرت علی النقی علیه السلام را از اعصار سایر ائمه هدی علیهم السلام متمایز می کند ، چیست؟
دو ویژگی مهم به نظر می رسد در دوران امام نقی علیه السلام وجود دارد:
یکی دشمنی شدید با اهل بیت علیهم السلام که در دوره متوکل به اوج میرسد.
متوکل کسی است که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در پیش گویی خود از خلفای بنی العباس، فرمودند: دهمین آنها کافرترین آنهاست.
دهمین خلیفه ی عباسی، متوکل است که کار بی شرمی و دشمنی با اهل بیت علیهم السلام را به جایی رساند که قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام را به آب بست و در صدد تخریب آن برآمد.
و متوکل همان کسی است که امام نقی علیه السلام را شبانه و به زور به مجلس شراب بُرد، برای آنکه به آن حضرت جسارت کند. نمونه های دیگری هم از دشمنیهایی که با اهل بیت علیهم السلام در زمان حضرت نقی علیه السلام می شد، وجود دارد. مانند آنکه خود متوکل سوار بر مرکب می رفت و امام نقی علیه السلامرا با پای پیاده به دنبال خود می کشاند.
دهمین خلیفه ی عباسی، متوکل است که کار بی شرمی و دشمنی با اهل بیت علیهم السلام را به جایی رساند که قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام را به آب بست و در صدد تخریب آن برآمد. و متوکل همان کسی است که امام نقی علیه السلام را شبانه و به زور به مجلس شراب بُرد، برای آنکه به آن حضرت جسارت کند.<** ادامه مطلب... **>
تبیان: چه چیزی سبب حساس تر شدن متوکل نسبت به امام نقی علیه السلام شد؟
صریح متون و گزارشات تاریخی آن است که از امام نقی علیه السلام نزد متوکل سعایت (و سخن چینی) شد و او هم آن حضرت را از مدینه به سامراء به زور فرا خواند. علت سعایت هم اذیت و آزار امام نقی علیه السلام بود.
با برنامه ریزی دشمنان خدا و رسول، یک فضای ضد اهل بیت بر بلاد اسلامی حاکم بود و بخصوص در سامراء که حالت پادگان نظامی داشت.
تبیان: سیره و روش امام علی النقی علیه السلام در برابر این کینه توزی ها چه بود؟
در مقابل این دشمنی ها، امام نقی علیه السلام مانند سایر اهل بیت علیهم السلام دو برخورد داشتند:
در بسیاری از مواقع از قدرت الهی و فوقالعاده خود استفاده نمیکردند که این صبر و سکوت به امر خداست. مانند آنکه شمر به قتلگاه میآید و به حضرت سیدالشهدا علیهالسلام جسارت میکند ولی حضرت از قدرت الهی خود استفاده نمیکنند.
متوکل که سپاه و لشگر خود را به امام نقی علیه السلام نشان داد، امام فرمودند: ما هم سپاه و لشکر داریم، متوکل تا این را شنید، جا خورد و نگران شد. آن حضرت دو انگشت خود را باز کردند. او دید بین زمین و آسمان تمام فرشتگان آماده برای یاری امام نقی علیه السلام هستند.
یا اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وقتی خاندان یاسر را در حال شکنجه شدن، مشاهده کردند، فرمودند: صبراً آل یاسر، فإنّ موعدکم الجنة، ای خاندان یاسر، صبر کنید که جایگاه شما بهشت است. رسول خدا می توانستند با تصرفی الهی کاری کنند دست آن شکنجه گر خشک شود ولی این کار را نکردند. ائمه ما می توانستند در برابر قاتلان خودشان، به وسیله اعجاز دفاع کنند ولی خیلی از جاها از قدرت الهی خود استفاده نکردند.
اما بعضی ها جاها هم چشمه هایی از قدرتشان را نشان دادند، ملاک آن هم دست خودشان است و آن رضایت خداست. کجا خدا راضی است؟ کجا خدا این قدرت نمایی را می خواهد؟ ما نمی توانیم برای آنها تکلیف روشن کنیم. آنها خود با خداوند در ارتباط اند و از رضای پروردگارشان باخبرند. و اینکه بعضی اوقات از قدرت فوق العاده خودشان استفاده کردند، شاید این حکمت را داشته است که کسی سکوت آنها را نشانه عجز و ناتوانی آنها نداند.
امام نقی علیه السلام هم در بیشتر مواقع، صبر و سکوت را پیشه کردند ولی بعضی جاها هم با این دشمنی ها و جسارت ها برخورد کردند از جمله وقتی که متوکل، برای هتک حرمت، آن حضرت را پیاده به دنبال خود می برد، در حالیکه خودش بر مرکب سوار بود، امام نقی علیه السلام او را نفرین کردند و متوکل در اثر همان نفرین سه روز بعد کشته شد.
یا نمونه دیگر اینکه، جوانی در محضر امام نقی علیه السلام از خود، کارهای سخیف و دلقک گونه نشان می داد که ظاهراً بر سر سفره ای هم بود. حضرت فرمودند: چگونه به خنده و غفلت مشغول است، در حالی که سه روز دیگر جایگاه او قبر است. اما جوان جدی نگرفت، گویا اعتقادی به امام و فرمایش ایشان نداشت. سه روز بعد از دنیا رفت.
یا آن جریان متوکل که سپاه و لشگر خود را به امام نقی علیه السلام نشان داد، امام فرمودند: ما هم سپاه و لشکر داریم، متوکل تا این را شنید، جا خورد و نگران شد. آن حضرت دو انگشت خود را باز کردند. او دید بین زمین و آسمان تمام فرشتگان آماده برای یاری امام هادی علیه السلام هستند.
تبیان: دومین ویژگی ممتاز دوران امام علی النقی علیه السلام چیست؟
دومین ویژگی آن دوره، بالا رفتن معرفت شیعیان به اهل بیت علیه السلام است.
بعد از زمان حضرت رضا علیه السلام، ائمه ما اعجاز و کرامات و مقامات خود را، هم بیان می کردند و هم نشان می دادند. محدویتهای زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را نداشتند و لذا خیلی از شیعیان، کرامات و معجزات ائمه علیهم السلام را به راحتی مشاهده می کردند.
انگشترسازی آمد نزد امام نقی علیه السلام که آقا بیچاره شدم، متوکل نگینی را فرستاده تا من برایش درست کنم، نگین افتاده و دو نیم شده. امام فرمودند: هیچ نگران نباش.
فردای آن روز متوکل برای او پیغام داد، تو می توانی این نگین را نصف کنی؟ چرا که بین هر دو همسر من بر سر آن اختلاف افتاده، می خواهم هر دو از آن استفاده کنند. او هم می گوید: ببینم چه کار می توانم بکنم، به تو خبر خواهم داد. رفت و به امام نقی علیه السلام گفت که به متوکل چه گفتم، حضرت هم فرمودند: کار درستی کردی.
یکی دیگر از کرامات امام نقی علیه السلام جریان آن زنی است که ادعا کرد من زینب علیهاالسلام هستم، تا برای خود محبوبیتی ایجاد کند. امام علیه السلام اول او را نصیحت کردند که حضرت زینب علیهاالسلام از دنیا رفته:
امام آمد و اول نصیحتش فرمود ولی نداشت نصیحت برای آن زن سود
ولیّ حق که به جان و تنش سلام و درود گشود غنچه لب را به او چنین فرمود
که گوشت بدن اهل بیت کرام بود به حکم خدا بهر هر درنده حرام
البته گوشت بدن فرزندان بلاواسطه حضرت زهرا علیه السلام جز درندگان حرام است نه همه سادات.
این زن نادان به جای اینکه اعتراف به اشتباه خود کند، گفت به حضرت که اول خود شما بفرمایید جلوی درندگان:
بگفت ای ولیّ حق کنون ز من بشنو به جانب قفس شیرها تو اول برو
ما نمی توانیم برای آنها تکلیف روشن کنیم. آنها خود با خداوند در ارتباط اند و از رضای پروردگارشان باخبرند. و اینکه بعضی اوقات از قدرت فوق العاده خودشان استفاده کردند، شاید این حکمت را داشته است که کسی سکوت آنها را نشانه عجز و ناتوانی آنها نداند.
متوکل هم خیلی خوشحال شد که الآن امام نقی علیه السلام در قفس شیرها، طعمه درندگان می شود.
ولی امام که جان جهان فدایش باد به جانب قفس شیرها قدم بنهاد ...
حضرت وارد قفس شیرها شد، شیرها به حالت خاصی به گرد حضرت جمع شدند و مودبانه نشستند. یکی از شیرها که پیرتر از همه بود، به حضرت عرض کرد که من چون ناتوان شده ام، وقتی غذا به داخل قفس می اندازند، نمی توانم زودتر از شیرهای جوان تر، خود را به غذا برسانم و غالباً گرسنه می مانم. امام هم با همان زبان حیوانات به شیرهای جوانتر سفارش شیر پیر را می کند.
این اصلاً جای شگفتی ندارد، چرا که وقتی حضرت سلیمان با حیوانات از جمله مورچه، هدهد و ... حرف می زند، ائمه ما، که طبق اعتقاداتمان مقامشان از انبیا بالاتر است، قطعا می توانند با حیوانات سخن بگویند.
پس امام از قفس بیرون آمدند و متوکل آن زن را به داخل قفس شیرها انداخت.
همچنین ایشان با سربازهایی که متوکل از نقاط مختلف با زبانهای گوناگون آورده بود، به زبان خودشان سخن می گفتند، به زبان فارسی و ...
و این چنین ائمه علیهم السلام قدرت خودشان را نشان می دادند تا معرفت شیعیان نسبت به مقام امامت بالا رود.
تبیان: آیا این زمینه و بستر برای شیعیان در زمان سایر ائمه علیهم السلام وجود نداشت؟
البته شیعیان خاص زمان امام صادق علیه السلام هم این معرفت را داشتند ولی در زمان امام نقی علیه السلام این معرفت بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد و تا جایی پیش رفت که آن حضرت در زیارت جامعه کبیره نیز شیعیان را از زلال این معرفت سیراب کردند.
مصاحبه: ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان